Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1701 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
constructive placement
U
تعیین محل برای بارگیری یاتخلیه مناسب کشتیها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
switching
U
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
dispatch money
U
جایزه یا انعام بارگیری یاتخلیه سریع
despatch money
U
پاداش جهت بارگیری یاتخلیه سریع
horizontal loading
U
بارگیری افقی کشتیها
portcapacity
U
فرفیت بندر از نظر بارگیری یاتخلیه بار
unit loading
U
بارگیری کردن یکانها برای حمل و نقل بارگیری یکان
trial and error
<idiom>
U
یافتن راه حلهای مناسب برای یافتن راهی مناسب
preload loading
U
بارگیری اولیه یا بارگیری قبل از بارگیری اصلی
keystroke
U
برسی هر کلید انتخاب شده برای اطمینان یافتن از اینکه برای عملی مناسب است
cold test
U
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
cold thrust
U
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
wet storage
U
بارگیری روی عرشه کشتی درروی دریا بارگیری دریایی
fair weather
U
مناسب برای
back haul
U
بارگیری در بازگشت از یک ماموریت بارگیری دوسره باربرگشت
winterish
U
مناسب برای زمستان
running
U
مناسب برای مسابقه دو
cantabile
U
مناسب برای اواز
in pride of grease
U
مناسب برای کشتن
suitable for children
U
مناسب برای بچه ها
skiable
U
مناسب برای اسکی
airworthiness
U
مناسب برای پرواز
airworthy
U
مناسب برای پرواز
fill the bill
<idiom>
U
مناسب برای همه جا
ready
U
مناسب برای استفاده از یا فروش .
buyer's market
U
بازار مناسب برای خریدار
gressorial
U
مناسب برای راه رفتن
readying
U
مناسب برای استفاده از یا فروش .
fencible
U
مناسب برای نرده کشی
office
U
مناسب برای استفاده در شرکت
readies
U
مناسب برای استفاده از یا فروش .
market value
U
قیمت مناسب برای خریداروفروشنده
offices
U
مناسب برای استفاده در شرکت
roadworthy
U
مناسب برای بکاربردن درجاده ها
readied
U
مناسب برای استفاده از یا فروش .
fishable
U
مناسب یا مجاز برای ماهیگیری
combat loading
U
بارگیری رزمی هواپیما بارگیری جنگی
embarkation order
U
دستورالعمل بارگیری یا سوارشدن دستور بارگیری
endurance loading
U
بارگیری با حداکثر فرفیت بارگیری کامل
He's not suited for a doctor.
U
او
[مرد]
برای یک پزشک مناسب نیست.
to be
[look]
somewhat
[the]
worse for wear
[person, thing]
U
مناسب نبودن برای پوشیدن
[جامه ای]
lyrical
U
مناسب برای نواختن یاخواندن باچنگ
fair drawing
U
طرح مناسب برای چاپ و تکثیر
jump altitude
U
ارتفاع مناسب برای پرش چتربازان
sawtimber
U
الوار مناسب برای اره کشی
jump speed
U
سرعت مناسب برای پرش باچتر
log wood
U
درخت بقم
[در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
amphimictic
U
مناسب برای تولید و تناسل واختلاط نژاد
that is i. to this purpose
U
برای این مقصود مناسب یاکافی نیست
slotting
U
منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
slot
U
منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
bug taper
U
ریسمان مناسب برای استفاده از طعمه زیر اب
flag days
U
روزهای مناسب یا نامناسب برای حرکات موتوری
slots
U
منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
ski run
U
سرازیری یا مسیر مناسب برای اسکی بازی
gorge portion
U
محل مناسب برای ایجاد سد دربستر رودخانه
The fire is fit to roast the meat.
U
این آتش برای کباب کردن گوشت مناسب است
fits units with ... connection
U
مناسب برای دستگاه هایی با اتصال ...
[الکترونیک مهندسی برق]
back wardation
U
تعیین اجل برای بایع
running fix
U
کشیدن سمت متوالی ناو تعیین متوالی سمت ناو اخراج اشعه متوالی برای تعیین ایستگاه
sectors
U
شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست .
to suggest it is appropriate to do so
[matter]
U
پیشنهاد می کند که برای انجام این کار مناسب باشد
[چیزی ]
verification
U
بررسی صحت کارکردن یک سیستم و مناسب بودن آن برای کارهای موردنظر
sector
U
شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست .
sexualize
U
جنس برای چیزی تعیین کردن
short line
U
محدوده تعیین شده برای فرودتوپ
metronomes
U
اسبابی که برای تعیین زمان دقیق
metronome
U
اسبابی که برای تعیین زمان دقیق
call a metting
U
تعیین وقت و دعوت برای جلسه
water bailiffs
U
مامور تفتیش کشتیها در بندر
command altitude
U
ارتفاع فرمان داده شده برای پرواز ارتفاع تعیین شده برای هواپیمای رهگیر
fourth generation computers
U
زبانهایی که برای کاربر فاهر مناسب دارند و هوشمند طراحی نشده اند
playoffs
U
مسابقهی پایانی برای تعیین تیم قهرمان
bathometer
U
دستگاهی که برای تعیین عمق اب بکار میرود
nominate
U
تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
maintenance window
U
[زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
bibliotics
U
بررسی دست نوشته برای تعیین اصالت ان
service time window
U
[زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
nominates
U
تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
advowson
U
حق تعیین مقام برای تصدی اموروقفی کلیسا
nominating
U
تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
playoff
U
مسابقهی پایانی برای تعیین تیم قهرمان
CD WO
U
مناسب برای ذخیره سازی متون آرشیو و یا آزمایش ROM-CD پیش از دوباره کاری
voicing
U
توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
voice
U
توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
voices
U
توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
staging area
U
منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
photo finish
U
استفاده از عکس برای تعیین برنده مسابقه فشرده
command heading
U
مسیر تعیین شده برای هواپیماتوسط برج کنترل
dropped
U
خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
drop
U
خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
drops
U
خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
dropping
U
خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
limits
U
محدودههای بیشترین حد از پیش تعیین شده برای اعداد در کامپیوتر
center
U
تعیین حدودوسیله ایجاد حرارت برای استفاده در هواپیمای بی موتور
pibal
U
دیدبانی بصری بالن هواسنجی برای تعیین سمت باد
winter book
U
تعیین امتیاز شرطبندی درزمستان برای مسابقه فصل بعد
collusion
U
برای تعیین قیمت مشترک و یا تقسیم بازار کالامیان خود
cone penetrometer
U
وسیله تعیین مقاومت خاک برای عبور و مرور خودروها
conversions
U
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversion
U
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
boat train
U
ترنی که کارش بردن مسافر به لنگرگاه کشتیها است
boat trains
U
ترنی که کارش بردن مسافر به لنگرگاه کشتیها است
tonnage
U
حقوق گمرکی که از کشتیها به نسبت بارشان دریافت میشود
populating
U
1-حافظه یا انتخابهای مناسب برای کامپیوتر.2-تخته مدار چاپ شده که در سوکتهای خالی قط عاتی دارند
populates
U
1-حافظه یا انتخابهای مناسب برای کامپیوتر.2-تخته مدار چاپ شده که در سوکتهای خالی قط عاتی دارند
populate
U
1-حافظه یا انتخابهای مناسب برای کامپیوتر.2-تخته مدار چاپ شده که در سوکتهای خالی قط عاتی دارند
lagged
U
زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
lags
U
زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
lag
U
زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
break up value
U
قیمتی که برای رهایی از کالای متروکه یا ازمد افتاده تعیین میشود
hand-held
U
کامپیوتر بسیار کوچک که در دست جا میشود مناسب برای ورود اطلاعات ابتدایی وقتی که ترمینالی فراهم نیست
enumerated type
U
فضای ذخیره سازی داده یا رده بندی با استفاده از اعداد برای نمایش برچسبهای مناسب انتخاب شدنی
fibre optics
U
لایههای مناسب شیشهای یا پلاستیکی محافظت شده برای ارسال سیگنالهای نوری که داده سریع منتقل می کنند
tan alt
U
ضریب انحراف سایه برای تعیین ارتفاع اشیا در روی عکس هوایی
shadow factor
U
ضریب مربوط بانحراف سایه در عکس هوایی برای تعیین ارتفاع اشیاء
prize of war
U
کشتیها یا کالاهای به غنیمت گرفته شده در بندر یا دریا درزمان جنگ
navigation head
U
بارانداز کنار اسکله دریایی محل مبادله بار کشتیها دراسکله
routing
U
مشخص کردن یک مسیر مناسب برای پیام از شبکه , روش جدید مسیریابی داده به کامپیوتر مرکزی وجود دارد
check point
U
نقطه از پیش تعیین شدهای در سطح زمین برای کنترل حرکت رسانگرها یا پرتابه ها
shake bottle
U
بطری حاوی گویهای کوچک نمره دار برای تعیین شماره بازیگر بیلیارد
semaphore
U
مشخصات دو کار و تصدیق مناسب برای جلوگیری از قفل کردن یا سایر مشکلات وقتی که هر دو نیاز به وسیله جانبی یا تابعی دارند
telegenic
U
دارای استعداد شرکت دربرنامههای تلویزیونی مناسب برای برنامه تلویزیونی
fair trade laws
U
قوانین تجارت منصفانه قرارداد بین تولیدکننده وفروشنده برای تثبیت یا تعیین حداقل قیمت
point designation
U
شبکه بندی مخصوصی که برای تعیین نقاط نسبت به هم روی عکس هوایی کشیده میشود
pill pool billiard
U
بیلیارد کیسه دار با تعیین شماره گوی برای هر بازیگربا ژتون یا گویهای کوچک مخصوص
ergonomics
U
بخشی از طراحی نرم افزار یا سخت افزار تا برای استفاده مناسب و امن شود
wife's equity
U
عبارت است از مقدار مناسب و معقولی ازاثاث البیت و ..... که زن میتواند برای خود و اطفالش نگهدارد و شوهر حق تصرف در ان یا انتقال دادنش راندارد
free drop
U
برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
arm
U
وسیله مکانیکی در درایو دیسک برای مکان دهی به نوک خواندن / نوشتن روی شیار مناسب از دیسک
alphaphotographic
U
آنچه باعث نمایش تصاویر با استفاده از حروف گرافیکی از پیش تعیین شده برای سرویسهای تلتکس می شوند
carring over
U
تعویق تصفیه حساب در خریدو فروش سهام برای انتقال مال یا تسلیم مبیع مهلت تعیین کردن
observer
U
گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
observers
U
گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
station time
U
زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
fittest
U
شایسته بودن برای مناسب بودن
fits
U
شایسته بودن برای مناسب بودن
fit
U
شایسته بودن برای مناسب بودن
controlled environment
U
محیطی که در ان کمیتهایی ازقبیل دما فشارترکیب اتمسفری تابشهای یونیزه کننده و میزان رطوبت در مقادیر مناسب برای موجودات زنده یا سخت افزارنگه داشته میشوند
fractional T
U
روش تقسیم فرفیت از خط ارتباطی T با نرخ مگابیت در ثانیه به کانالهای کوچکتر کیلوبایت در ثانیه که مناسب تر و ارزانتر برای استفاده مشتری هستند
burned
U
کلمه رمز برای تعیین اینکه عامل مخفی اطلاعاتی در معرض کشف قرار گرفته یا قابلیت اعتمادبه او کم شده است
decca
U
سیستم تعیین محل دقیق یا بهترین محل برای ایستگاه فرستنده
movement credit
U
وقت پیش بینی شده و تعیین شده برای حرکت یک ستون
range resolution
U
قابلیت رادار برای تعیین مسافت اشیای مختلف قابلیت تفکیک بردی
authentication
U
تعیین نشانی تعیین معرف کردن
object code
U
خروجی یک کامپایلر یا اسمبلرکه خود کد ماشینی قابل اجرابوده یا برای پردازش بیشتربه منظور تولید چنین کدی مناسب است کد مقصود برنامه مقصود
timing disc
U
علامت حک شده روی موتورپیستونی برای کمک به تعیین دقیق وضعیت زاویهای میل لنگ به منظور زمان بندی صحیح کارکرد موتور
conversions
U
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversion
U
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
casualty staging unit
U
یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران
tasking
U
سازمان بندی برای عملیات واگذار کردن ماموریت به یکانها واگذاری ماموریت تعیین ماموریت
default
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
staging unit
U
یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
bears
U
کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bear
U
کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
axle stub
U
اکسل کوتاه بدون حرکتی که چرخها و پینهای مفصلی وسیله نقلیه برای راندن ماشین بر روی ان سوار شده و مناسب حرکت زاویهای محدودی است حول پینهای مفصلی
early token release
U
در شبکه FDDI یا Ring-Token سیستمی که به دو Token اجازه حضور در شبکه حلقهای میدهد که مناسب برای وقتی است که ترافیک خط بالا است
CSMA CD
U
پروتکل ارتباط شبکهای که مانع ارسال همزمان دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و در زمان مناسب ارسال کنند برای ارسال داده در اینترنت به کار می رود
c
U
رقمی در سیستم عدد نویسی مبنای شانزده که متنافر باعدد 21 در سیستم دهدهی است نام یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که مناسب برای حل مسائل است
holding area
U
منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
dosimetry
U
تعیین مقدار جذب شده دارو یاتشعشع اتمی ازمایش تعیین دوز جذب شده
locating
U
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
located
U
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locate
U
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locates
U
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
air priorities committee
U
کمیته تعیین ارجحیت حمل ونقل هوایی یا تعیین ارجحیت حمل بار
credit system of supply
U
سیستم براورد اعتبار برای تهیه و اماد سیستم تعیین اعتبار خرید اماد
command speed
U
سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
convoy routing
U
تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
loading bridge
U
پل بارگیری
well deck
U
پل بارگیری
loading
U
بارگیری
shipping
U
بارگیری
material handling bridge
U
پل بارگیری
stowage
U
بارگیری
charging
U
بارگیری
burdening
U
بارگیری
point of loading
U
نقطه بارگیری
plimsol mark
U
علایم بارگیری
plimsol mark
U
مارک بارگیری
pick up and delivery
U
بارگیری و تحویل
frequency loading
U
بارگیری فرکانسی
well deck
U
عرشه بارگیری
aprons
U
محوطه بارگیری
load factor
U
ضریب بارگیری
apron
U
محوطه بارگیری
roll on/roll off
U
بارگیری- تخلیه
pre loading
U
بارگیری اولیه
bucket charging
U
بارگیری با سطل
loading site
U
سکوی بارگیری
loading rack
U
سکوی بارگیری
loading point
U
نقطه بارگیری
loading facilities
U
وسایل بارگیری
stowage
U
بارگیری و باراندازی
loading diagram
U
دیاگرام بارگیری
loading apron
U
نوار بارگیری
load lines
U
علایم بارگیری
line charging current
U
جریان بارگیری خط
Recent search history
Forum search
2
New Format
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1
Potential
1
incentive
1
affixation
1
gorse melatonin
1
if you have any question please ask us , we are here to help
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com